انواع مرد: اروپایی:یه زن داره یه دوست دختر(زنشو بیشتر از دوست دخترش دوست داره) امریکایی: یه زن داره یه دوست دختر(دوست دخترشو بیشتراز زنش دوست داره) ایرانی:یه زن داره سی تا دوست دختر(ننه اش رو از همه بیشتر دوست داره)
دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت میکنن! گروه دوم دخترائی هستند که اشک پسرا رو در میارن! گروه سوم دخترائی هستند که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا روزی 18 بارآرزوی مرگ کنن! گروه 5 دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن
مذیت مذکر بودن 1: - دختر نیستید 2 - همیشه خودتون هستید(100 مدل آرایش نمی کنید) 3 - فقط شما می تونید رئیس جمهور بشید 4 - فقط شما می تونید برید ورزشگاه آزادی و فوتبال ببینید 5 - برای دعوا کردن به بابا یا داداش بزرگتر احتیاج ندارید 6 - توی اتوبوس جای بیشتری نسبت به دخترا دارید 7 - در کمتر از 10 دقیقه می تونید دوش بگیرید 8 - هر جور که حال کنید لباس می پوشید 9 - در کمتر از 2 دقیقه لباس می پوشید و آماده می شید 10 - و مهمتر از همه اینکه شما هیچ وقت نمی ترشید
زن مثل ویروس میمونه، وقتی وارد زندگیت بشه، جیبت رو اسکن میکنه، لبخند رو دیلیت میکنه، مخت رو ادیت میکنه، برنامههات رو دانلود میکنه، آخرش هم هنگ میکنی
قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد
تشخیص دخترایرانی !: هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست . - موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره . - وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند. - تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است. - تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند. - بدون اجازه خانواده شان هیچ جا نمیرن . - وقتی باهاشون دوست شدی هفته دوم باید بری خواستگاری . - همیشه سر به زیر هستن و به هیچ غریبه ای نگاه نمی کنند
بهانه ی دخترا: 1 - فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی خیلی از مرحله پرتی) 2 - من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی خیلی بد هیکلی) 3 - من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی دلم یه جا دیگه گیره) 4 - تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی عجب غلطی کردم با تو دوست شدم) 5 - من تو دوستیمون از هیچ کاری دریغ نکردم (یعنی هر غلطی خواستم کردم) 6 - دیروز یه خواستگار دکتر داشتم (یعنی زودتر بیا منو بگیر )
شاید یه کسی شبا برای اینکه خواب تورو ببینه به خدا التماس می کنه!! شاید یه کسی به محض دیدن تو دستاش یخ می کنه و تپش قلبش مرتب بیشتر می شه!!! مطمعن باش یه کسی شبا به خاطر تو ؛ تو دریایی از اشک می خوابه !!!! ولی تو اونو نمی بینی ....
این روزها
زندگی را حراج کرده اند
زیر قیمت دنیا
یا خدا می خرد
یا شیطان می خوراند
و باور کن
این پاره خط
روز به روز
کوتاه تر می شود
همیشه از "چوب خدا" ترسوندنمون
ولی حتی یه نفر هم به "بوس خدا" امیدوارمون نکرده!!!
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند.
بین راه سرموضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.
یکی از آنها از سر خشم؛بر چهره دیگری سیلی زد.دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت: امروز… بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد.
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند.
تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند.ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد تا جایی که نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.
بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ یر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد.دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله راروی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟!
دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرابنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق مامیکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد
در زلال شب شب هایم بارانی است روزهایم می گذرد من باران اشک می خواهم آنقدر باران می خواهم تا بتوانم تمام دلتنگی هایم را در آن زلال کنم
سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان..
من هم ..اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را...
چسب میزنم... راستی این دل ...
دل می شود ؟
مرد از زن خیلی تنهاتره!
مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری شد،
دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از خودش خوشش بیاد!
مرد موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی کوتاهش کنه و اینجوری لج کنه با همۀ دنیا!
مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی شه!
مرد حتی دردهاشو اشک که نه،یه اخـمِ خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش!
یه وقتایی ، یه جاهایی ، به یه کسایی باید گفت :
"میـــــــــــــم ... مثلِ مـــــرد
دلم عجیب گرفته…
دلگیرم از آدمکهایی
که تنها سایهای هستند
از تمام آنی که مینمایند
دلگیرم از نقابهایی که بر چهره میکشند
دلگیر از صورتکها…
من نمیفهمم…
به خدا که من نمیفهمم…
نمیدانم چرا آدمها تنها برایِ یک تجربه،
یک تصور، یک خیال،
یک عطش برای سر دادنِ ترانهی تشنگی،
وخیالِ خامِ آنچه هیچگاه نیستند،
زندگی آدم دیگری را به بازی میگیرند؟!
به خدا من نمیفهمم…
نمیفهمم چگونه شد که در این عصر آهن و اصطکاک
اینچنین تصوارت آهنین و قلبهای سخت و ذهنهای جامدی شکل گرفت…
این همه آهن، این همه سختی، این همه جهل،
این همه صورتک…
و این همه من، تنها، خسته، رویارو
آی آدمها! آدمها، آدمها، آدمکها…
آی آدمهایی که بیچراغ دوست میدارید
آدمهایی که به هوسِ سرک کشیدن به یک دیوارِ کوتاه
بینیاز از چهارپایه و نردبان
سر خم میکنید و
آرامشِ آنسویِ دیوار را میستانید :
به خدا
آن آدمِ ساده که دیوارِ دلش کوتاه است،
وسیلهی برای ابراز و ارضای عقدهها و آرزوهایِ تو نیست!
تو را به خدا، اینقدر سرک نکشید
در این عصرِ صورتکهای دروغین
دنیا بیش از همیشه به سادگیِ سادهها محتاج است
تو را به خدا اینقدر آزارشان ندهید
بگذارید سادگیِ دوستداشتنهای بی دلیل
افسانهای در قصههای کودکیمان نباشد
بگذارید که سالها بعد
سادگانِ دلداده
پاکیِ دوستداشتنهای بیدلیل
و عشقهای جاودانه را
تنها در انیمیشنِ سیندرلا جستجو نکنند!
من هنوز، اینجا برای تو
از پشت این دیوار سخن میگویم
از پشتِ دیوارِ خودخواهی و جهل
از این ورِ پرچینِ کوتاهِ دلم
از سرزمینِ دوست داشتنهای بی دلیل
و از قلب همان مهدی
که هنوز چشمهایش خیس میشود
در سوگِ زخم روییده بر آرنجِ یک کودک، بر بالِ کبوتر
پسری که هنوز یادش هست
شوقِ آن دو چشمِ خیس که با آن مینگریست
دخترک مهدکودک را
پسری، که رازِ بی چتر در باران راه رفتن میداند
و بویِ نیلوفر را از هفت فرسخی، در دلِ مرداب باز میشناسد
من هنوز از پشت دیوار آدمکها سخن میگویم
از سایه روشن خاطراتِ شیرینِ کودکیهایمان
خدای عاشقانِ خسته، دل شکسته!
تو میدانی
چقدر سخت است ساده بودن
و ساده ماندن
در دنیای آدمکها، نقشها، نقابها، ادعاها
و چه جرم بزرگیست سادگی!
که اینگونه تنِ نحیفِ عشق به درد میآید…
تو را قسم به اشکهای لرزانِ آن دلِ ساده
که ساده شکست
تو را قسم به نگاهِ نگرانِ چشمهای منتظر به راه
تو را قسم به سادگیِ آن “اسمِ سه حرفی”
تو را به “عشق”، به “اشک”، تو را به “خدا” قسم
هوایِ سادگانِ عاشقات را داشته باش…
" همیشه باید یک کسی باشد که حتی اگر به جای کلمات فقط سه نقطه گذاشتی در یک صفحه سفید ، بدانی که می داند یعنی چه ! . . . همیشه باید کسی باشد ! تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد ! باید کسی باشد که وقتی صدایت لرزید ! بفهمد ! که اگر سکوت کردی بفهمد ! باید کسی باشد ! که اگر بهانه گیر شدی ! بفهمد ! باید کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن ! نبودن ! بفهمد ! باید کسی باشد که اگر حرف های بی معنی زدی بفهمد ! باید کسی باشد بفهمد که درد داری ! که زندگی درد دارد ! بفهمد که دلگیری ! بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده !!! همیشه باید کسی باشه که وقتی دلت گرفت سرتو بزاری رو شونش تا میتونی بباری
وقتی مرا نقاشی می کردی زیبا نقاشی ام کردی ممنون!!!
سالم نقاشی ام کردی باز هم ممنون... با غرور نقاشی ام کردی باز هم ممنون...
ولی آخه خدا جونم چرا تنها نقاشی ام کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم
مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
وفای شمع را نازم که بعد از سوختن ... به صد خاکستری در دامن پروانه می ریزد ...
نه چون انسان که بعد از رفتن همدم ... گل عشقش درون دامن بیگانه می ریزد
عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است
عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است
عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است
عشق کنار کشیدن و جا زدن نیست بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است.