آمار مطالب

کل مطالب : 144
کل نظرات : 8

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 83
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 88
بازدید ماه : 172
بازدید سال : 554
بازدید کلی : 6457

>>>>>**** لعنت بر پدرومادر کسی که ازوب مادیدن فرماید ومارالینک ننماید****<<<<<< عنوان لینک:>گلچین من http//: lux.lxb.ir







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 83
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 88
بازدید ماه : 172
بازدید کل : 6457
تعداد مطالب : 144
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


کد هدایت به بالا
















کد کج شدن تصاوير

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات
در تاکسی خودت را به خواب زدی تا
سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من
وقتی زنی موقع زایمان فریاد کشید
حتی در فیلم تو بلند
گفتی:"زهرمار!"
در خیابان دعوایت شد و تمام
ناسزاهایت، فحش خواهر
و مادر بود
در پارک، به خاطر بودن تو
نتوانستم پاهایم را دراز کنم
نتوانستم به استادیوم بیایم، چون
تو شعارهای آب نکشیده می دادی
من باید پوشیده باشم تا تو دینت را
حفظ کنی
مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی
تو ازدواج نكردی و به من گفتی زن
گرفتن حماقت است
من ازدواج نكردم و به من گفتی ترشیده
عاشق که شدی مرا به زنجیر
انحصارطلبی کشیدی
عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرابپسندد
من باید لباس هایت را بشویم و اتو
بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ
من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم
تا به تو بگویند آقای دکتر
وقتی گفتم پوشک بچه را
عوض کن، گفتی بچه مال مادر است
وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه
مال پدر است
در تمام زندگیم جای یک جمله خالی بود:
خسته نباشی زن ...
تعداد بازدید از این مطلب: 246
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات

نگاهم را بخوان...

می دانم!

به دلم افتاده...

من را ، از هر طرف

که بخوانی ام!
نامم بن بستیس، بر دیواری بلند

من ، سالهاست

دل بسته ام به طنابی،

که هروز لباس عشق، نم چشمانش

خیس میکند!

و بر حیات خانه ی ، حیاط زندگی اش پهن

می کند!

به فال نیک گیرم...

برایـم،

به دروغ

پایت را میکشی

وسط ، تمام بازی های کودکانه...

معـرکه میگیری

و چه کودکـانه، هربار

بیشتــر بـاور میکنـم ،

لباسهای خیست را،

من ته کوچه!

در انتظارت نشسته ام!

تعداد بازدید از این مطلب: 319
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات
ﺧﺪﺍﮐﻨﻪﻫﺮﮐﯽﮐﻪﺗﻮﯼﻋﺎﺷﻘﯽﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﻪﯾﻪﻫﻤﺪﻡﭘﯿﺪﺍﮐﻨﻪ
.ﺧﺪﺍﮐﻨﻪ ﺍﻭﻥﻫﻤﺪﻡﺧﻮﺩﺵﺩﺭﺩﮐﺸﯿﺪﻩﺑﺎﺷﻪ.
ﭼﻮﻥﻣﯽﺩﻭﻧﻪﺑﺮﺍﯼﻓﻬﻤﯿﺪﻥﺩﺭﺩﺍﻭﻥ... ﯾﮑﯽﻧﯿﺎﯾﺪﺳﺮﺍﻍﺩﻟﺶﺭﻓﺖ
.ﻫﻤﯿﻦﮐﻪ ﺗﻮﯼﭼﺸﻤﺎﯼﮔﺮﯾﻮﻧﺶﻧﮕﺎﻩﮐﻨﯽﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ.
ﺍﻭﻥﻫﻤﺪﻡﻗﻄﺮﻩ ﻗﻄﺮﻩﻫﺎﯼﺍﺷﮏ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩﻣﯽﮐﻨﻪ,ﻣﯽﺧﻮﻧﻪﻭﻣﯽﺑﻮﺳﻪﻭ ﺍﻓﺴﻮﺱﻣﯽﺧﻮﺭﻩﮐﻪﺩﯾﮕﻪﮐﺎﺭﯼﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﺮ ﻧﻤﯿﺎﺩ.
ﺍﺻﻼﺧﺪﺍﮐﻨﻪﯾﻪﺭﻭﺯﯼﺑﯿﺎﺩﮐﻪﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﺩﺭﺩﻋﺸﻖﺭﻭﺩﭼﺎﺭ ﻣﯽﺷﻪﺗﻮﯼ ﻏﺮﺑﺖ ﺩﻟﺶﺑﻤﯿﺮﻩﻭﻫﯿﭽﮑﺲﺑﺮﺍﯼﺩﻓﻨﺶ ﻧﺮﻩ
.ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺗﻠﺦ ﻣﺎﺳﺖ.
 ﻭﻗﺘﯽﺯﻧﺪﻩﺍﯼﯾﻪﻧﻔﺮﻫﻢﺳﺮﺍﻏﺖﺭﻭ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻩﻭﻗﺘﯽﻣﯽﻣﯿﺮﯼﺑﺮﺍﯼﻫﻤﻪ ﻋﺰﯾﺰﻣﯿﺸﯽ
.ﺯﻧﺪﻩﺑﺎﺩﻏﻢﻭﺗﻨﻬﺎﯾﯽﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽ ﺭﯾﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﻢﻫﺮﮐﻪﺷﯿﻮﻥﮐﻨﺪﺍﺯﺩﻭﺭﻭ ﺑﺮﻡﺩﻭﺭﮐﻨﯿﺪ
.ﻫﻤﻪﺭﺍﻣﺴﺖ ﻭﺧﺮﺍﺏ ﺍﺯ ﻣﯽﺍﻧﮕﻮﺭﮐﻨﯿﺪ
.ﻣﺰﺩﻏﺴﺎﻝﻣﺮﺍﺳﯿﺮ ﺷﺮﺍﺑﺶﺑﺪﻫﯿﺪ
.ﻣﺴﺖﻣﺴﺖ ﺍﺯﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺣﺎﻝﺧﺮﺍﺑﺶﺑﺪﻫﯿﺪ
.ﺑﺮﻣﺰﺍﺭﻡﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﯿﺎﯾﺪﻭﺍﻋﻆ.
ﭘﯿﺮﻣﯿﺨﺎﻧﻪﺑﺨﻮﺍﻧﺪﻏﺰﻟﯽﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ.
ﺟﺎﯼﺗﻠﻘﯿﻦﺑﻪﺑﺎﻻﯼﺳﺮﻡﺩﻑ ﺑﺰﻧﯿﺪ.
ﺷﺎﻫﺪﯼﺭﻗﺺﮐﻨﺪﺟﻤﻠﻪﺷﻤﺎ ﮐﻒﺑﺰﻧﯿﺪ
.ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﻢﻭﺳﻂﺳﯿﻨﻪﻣﻦ ﭼﺎﮎﺯﻧﯿﺪ.
ﺍﻧﺪﺭﻭﻥﺩﻝﻣﻦﯾﻪﻗﻠﻤﻪﺗﺎﮎ ﺯﻧﯿﺪ
.ﺭﻭﯼﻗﺒﺮﻡﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺑﺮﻓﺖ
. ﺁﻥ ﺟﮕﺮ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﻓﺖ.
تعداد بازدید از این مطلب: 183
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات

دروغ میـگفت ..

بارها از او پرسیده  بودم که دوستم داری ؟؟

میگفت : آری ؟؟

ولی،

ولی از چشمانش آشکار بود که دروغ میگوید ...

نگاهش از ترجمه عشق عاجز بود

تا اینکه روزگار

روزگار پیش عشق دروغمان سنگی انداخت

و ما را بی هم  از هم کرد..

برای همیشه ...

تا ابد ...

در دلم شراره آتشی بود که درونم را می سوزاند  .

از جداییمان  چند ماهی گذشت ...

تا روزی که ،،،

او را با دیگری دیدم ....

گمانم دل به او  داده بود...

و در آن دور دست

به دل ساده من می خندید ...

دوباره دیدمـش !

دلم کـمی برایـش سوخت !

انگار دلش را کسی شکسته بود..

خیلی تنها شده بود ..

نه ...   

تنها نبود ..

او خدایی داشت...

خط های روی صورتش گذر عمر را نشان می داد ..

این همون آدمی نبود که می شناختم .

از فراق یارش درد می کشید ....

گمانم معشوقش گرفتار چشمان دیگری شده بود ...

اما کسی جز من ، سواد خواندن نگاهش را نداشت ..

کاش می توانستم کمکش کنم ...

ولی باید او را تنها می گذاشتم تا با درد های خود آرام بگیرد ....

برای همین ،

بی گـمان آیـنـه را شکستم ..

تعداد بازدید از این مطلب: 178
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات
دیوانه تر از آنم

که بگذرم از تو

و عاقل تر از آن

که نگذرم از تو

و تو

چه خوش عاقلی

که آسوده گذشتی از من

اینجا مینویسم

لبخندی را که دیگر نیست

و شادی را که دفن شد

آنجا در جنگل

زیر پای تو ...

اینجا می سرایم

سقوط را

به ورطه ی نیستی

و ذوب شدن را

بر دل واژگان

بگو ابرها ببارند

برای زنی که دیگر نیست

و تو امروز بر دلش خنجر نشاندی

و حرف هایش را به هیچ گرفتی

بگو سوگواری کنند بر عشقی

که نیامده رفت

و به گِل نشست کشتی پهلو نگرفته ...

بگو هر چه گفتی دروغی بیش نبود

و عشق چیزی نیست

جز بازی با کلمات ...

بگو ...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 214
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات

یه زمانی بود که ...

 

فكر ميكردم ديگر كسي زيبا نيست... كه ديگر كسي پاك نيست!

 

كه با هم بودن هايشان از سر دلتنگي نيست و از روي نياز است!

 

كه حرف هايشان حرف نيست... قولهايشان قول نيست...

 

دوستت دارم هايشان بيخوديست... و حافظه شان كوتاه مدت است...!

 

عشق هايشان پوچ است و

 

در يك لحظه ي كوتاه به فراموشي سپرده خواهد شد!

 

شيطنت هايشان از روي سادگي نيست...

 

اشك چشم هايشان واقعي نيست...

 

تمساحي كه اشك ميريزد قابل اعتماد نيست!!!

 

گرماي دستت را نميخواهند... پاكي نگاهت را نميخوانند!

 

تفاوتت را با بقيه نميدانند!!!

 

تا اينكه " تو " آمدي و كاري كردي كه به تو اعتماد كنم ...

.

.

.

و در آخر مُهر تاييدي زدي بر تمامي افكاري كه داشتم و رفتي...

 

و من تنها به اين دلخوشم كه اشتباه نميكردم!!!

 

تعداد بازدید از این مطلب: 240
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات

مـی دانستـم رویـا بود
...

مـــَـن و تـــُــو !؟

بَعــید بـود آن هـمه خـوشـبختـی
!!!

حتـــی در تــصـور خــُــدا هـم نبود !

حـق داشت کـه بـرآورده
نــکرد !...

دعـاهـای من گــناه بـودند !



بـرای بـرگشتنت
دعـا نـمی کـنم ...

اگـر قـرار بـاشد بـیایـی نـیازی بـه دعـای من
نیست

درسـت مثـل وقـتی کـه رفتــی

آن مـوقع هـم نیـازی بــه التـماس
مـن نـبود ...

رفتیـــ ـ ـ ـ



دلـم را نـه به
تــــو

نـه به دوست داشـتن خـودم

و نـه حتــی به بـــزرگـی خــدا
!

به هیــچ کــدام خــوش نــکرده ام

فــقط دلـم را بـه بــازی
روزگــار خـوش کـرده ام

شـاید او بـتواند دوسـت داشـتنم را به تــو ثـابت
کنـد



نفهــــم !!!

وقـتی تنـهام گـذاشتـی و دلــم رو
شـکونـدی

صـدات کـه کــردم

نـمی خـواستـم بـگم نـــرو!

فـقط
خـواستـم بـگم مـواظب بـاش پـاهات زخـمی نـشه



هــرچــه مـی
روم

نمـی رسم

گـاهـی با خـود فکـر مـی کنــم

نکــند مـن
باشم

کــلاغ آخــر قصـ ـه ها !



مـن ســـرم درد می
کـند

بـرای دعـــواهایی کـه با هـم نـکردیم

لــعـنـتی !
...

چـقدر مــهربان رفتـی ...





روی سنـگ قبـــرم
بـنویســید:

عیـن نخــــودچی هـای تــه آجـــیل بــود.!

وقتـی هـیچ
چیـز دیـگـه ای نبــود ،

مــی اومـدن ســراغـش !!!

تعداد بازدید از این مطلب: 159
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات

شنیـבم حاج خانم براے چنـבمیـטּ بار

בلش هوس طواف ڪعبـہ ڪرב

شما هم از خـבا خـواستـہ لبیڪ گفتے ..

مڪـہ خوش گذشت ؟ ...

خـבایت خوب بوב ، בینت ڪامل شـב ،

سنگ هایت را بـہ شیطاטּ زבے ؟! ...

حاجے سوغاتے هایت بوے نـבامت مے בهنـב ؟!

حاجے ، لباست از جنس اعلاست ؟...

حاجے عجب בمپایے سفیـבے ؟!

سفر چطور بوב حاجے ..؟؟ خوش گذشت ....؟؟

شنیـבم حاج خانم بسیار ولخرجے ڪرבه

و چنـב النگو و سینـہ ریز گراטּ خریـבه ...

حاجے جاטּ خبر בارے آقا رضا ..

همیـטּ همسایـہ چنـב خانـہ بالاتر ..

ڪلیـہ اش را فروختـہ تا براے בخترش جهاز بخرב ...؟؟؟

בخترے خوבش را فروخت براے مریضے ماבرش ؟

آن فاحشـہ را بے خیال حاجے جاטּ ...

اصل حالت چطور است ...؟؟

شنیـבم בیشب شام مفصلے بـہ مهمانها בاבه اے ....

چنـב ڪودڪ گرسنـہ בم בر

هے اذیت میڪرבنـב و غذا میخواستنـב ...

آنها را בیـבے حاجے ...؟؟

حاجے ، با ایـטּ همـہ ریا ،

باز هم مڪـہ خوش گذشت ت ت ت ؟!

سرت را בرב نیاورم حاجے جاטּ ....

(زیارت قبول ...)
تعداد بازدید از این مطلب: 266
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات
امشب این پنجره را می بندم
و به مهتاب خبر خواهم داد امشب از فکر و خیالم برود ...
پرده را خوب بکش تا نبید سحر این لحظه ما و نسیمی نوزد بر تن تب کرده ما
عرق شرم نشست دو سه جامی ز لبت خواهم خورد
مست بیرون زده از گوشه این میکده سرخ لبت
دل به دریا که زدم ، دست من گیر ببر سوی آن صخره مرجانی چشمان خودت
آتشی روشن کن در برم خوب برقص بزن آتش به تن پر شررم
امشب این پنجره را می بندم
و به آن صخره مرجانی چشمان تو دل می بندم
امشب این پنجره را می بندم
و به مهتاب خبر خواهم داد امشب از فکر و خیالم برود ...
پرده را خوب بکش تا نبید سحر این لحظه ما و نسیمی نوزد بر تن تب کرده ما
عرق شرم نشست دو سه جامی ز لبت خواهم خورد
مست بیرون زده از گوشه این میکده سرخ لبت
دل به دریا که زدم ، دست من گیر ببر سوی آن صخره مرجانی چشمان خودت
آتشی روشن کن در برم خوب برقص بزن آتش به تن پر شررم
امشب این پنجره را می بندم
و به آن صخره مرجانی چشمان تو دل می بندم

 

تعداد بازدید از این مطلب: 256
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات
بــا خــیـلــی هــا مـیـتـونـسـتـیـم بـاشـیـم
خــودمـــون نـخـواسـتـیـم
ولـــی گــفـتــن نخواستت
گفتیم درسته
.....
خـودشــون بــهــمــون پــیــشــنـهـاد دادن
قــبــول نــکــردیــم
گــفــتــن لــیــاقــتــمــون را نــداشـــتـــــ
هــیـچـی نـگـفـتـیـم
.....
خــیــلــی کــارا رو مــیـتـونـسـتـیـم بـکـنـیـم و نـکـردیـم
گـفـتـن بـلـد نـبـودی
گــفـتـیـم بـاشـه
.....
خــریــتـــــ هــایــی بــود کــه مــیــشــد انـجــام داد
انــجــام نــدادیــم
گــفـتـن عُــرضــه نــداشــتــی
....
کــســی تــو زنــدگــیــمـون نـبـود
گـفـتـن ایــن چـهـار تــا چــهــار تــا داره
سـکـوتــــــــ کــردیــم
....
دخــتــرو پـسـر بـهـمـون تـیـکـه انـداخـتـن
جــوابـشـونــو نــدادیــم
گـفـتـن ایـــن اُمــُـلــه
.....
جلوی کسی دولا راست نشدیم که بعد پشت سرش بد بگیم
گفتن بد اخلاقه
.....

حــرفــاشــون نـیـش داشــت انــدازه مـار افــعــی
گــفـتــن شـوخــی مـیـکـنـیـم
....
و ایـــن جــریــان تــو زنــدگــی ادامـــه داره .

 

تعداد بازدید از این مطلب: 124
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : چهار شنبه 25 / 6 / 1392
نظرات

زن شیطان نیست

  زن جلوه زیبایی بی حد خداوند است

  میل انسان به بقا

  میل انسان به زندگی

  میل انسان به زیبا پرستی

  میل انسان به انسان

  زن شیطان نیست  گوشه ای از هنر آفرینش است

زن  عـــشق است

  یک سرمایه ابدی در جهان

  خلاصه تمام مهربانی های دنیا

  چشمهایت را که پاک کنی از تمام هوسها

  ناز یک زن را جوهر زنانگی او میبینی نه نیاز مردانگی خود

 

تعداد بازدید از این مطلب: 182
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : پنج شنبه 21 / 6 / 1392
نظرات

عروسی رفتن دخترها:

دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه خاطرش اینه که: من چی بپوشم؟! توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار «پرو» لباس داره…

ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!

بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد… حالا متناسب رنگ لباس، آرایش صورتش رو تعیین می کنه… اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش کم داره رو تهیه می کنه… حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه…

البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامش حفظ بکنه…

یه رژیمی هم برای پوست اش می گیره…! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!

ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی (اینا دستور غذا نیستا!) گرفته تا لیموترش

خوب، روز موعد فرا می رسه!

ساعت ۸ صبح از خواب بیدار می شه (انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم… بالاخره ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰ می یاد بیرون… (البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره… که تا ساعت ۱۱ در حمام تشریف داره!)

بعد از ناهار…!

لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر…

توی آرایشگاه کلی نظرخواهی می کنه از اینو اون که چی کار بهترتره، هرچی هم ژورنال زیبایی هست رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!

ساعت ۳ می رسه خونه…

بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره (که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!

ساعت ۸ عروسی شروع می شه… یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!

 عروسی رفتن پسرها:

اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!

روز عروسی، ساعت ۱۲ ظهر از خواب بیدار می شه… خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!

ساعت ۶ بعدازظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله.. عروسی دعوتیم…!

بعد از خبردارشدن انگار که برق گرفته باشتش…! می پره تو حموم…

توی حموم از هولش، صورتشم می بره…! (بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)

صورتش رو اصلاح کرده، نکرده (نصف بیشتر موهارو تو صورتش جا می زاره!!) از حموم می یاد بیرون…

ساعت ۶:۳۰ بعد از ظهره… هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه،رسمی باشه یا اسپرت…!

تازه یادش می افته که پیرهنش رو که الان خیلی به اون شلوارش می یابد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!

کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیراهنش که توی کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و چرا از علم غیبشون استفاده نکردن که بدونن شلوارش نیاز به دوختن داره…!

خلاصه… بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه (البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و برادر هم دستبرد می زنه!!)

ساعت ۸ شب عروسی شروع می شه، ساعت ۹:۳۰ شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیرتر از این به عروسی نمی رسه

تعداد بازدید از این مطلب: 229
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : شنبه 19 / 6 / 1392
نظرات

ديشب
داشتم كتاب ميخوندم برق رفت ... يه نيم ساعتی زير نور چراغ قوه گوشيم كتاب رو
خوندم تا برق باز بياد ... اين نيم ساعتو تا آخر عمرِبچم تو سرش ميزنم ... ميگم ما
زير نور چراغ قوه به بدبختی كتاب ميخونديم ... اونوخ شما اينجوري !!! 

 
 



از
دار و ندار دنيا6 7 تا دوست دختر دارم يكي از يكي شكاك تر

اصن داغونما.. 

 


ﺩﯾﺮﻭﺯ
ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﯾﻪ دوست دخدر ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ،


ﮔﻔﺘﻢ خوووب ﻻﺑﺪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ،

ﺍﺯ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﺵ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺗﻤﯿﺰﺵ ﮐﺮﺩﻡ،

ﺑﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﺤﻞ ﺗﺤﻮﯾﻠﺶ ﺩﺍﺩﻡ...

ﺑﻌﻠﻪ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ^_^ 
 

ﻣﯿﮕﻢ
, ﺷﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﮑﺴﺘﻮﻥ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﺸﯿﻨﯿﻦﻧﯿﮕﺎﺵ

ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ ﯾﺎﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻢ ... ؟؟؟؟ 

 


دقت
کردین تو فیلم های ترسناک طرف میخواد فرار کنه هیچ وقت ماشینش روشن نمیشه؟ 

 
 

 

انشای
این هفته

علــــم بهــــتر اســت يـا پــــــــــرايد . . ؟ 

 

اومدم
خونه مادرم نمازش تموم شده بود، داشت دعا مي كرد ... تا منو ديد گفت: اينو مي گما
خدا ....




نمي دونم داشت پشت سر من به خدا چي مي گفت ... 
 

اقا
من یه کشف بزرگی کردم :


حرف R همون حرف P هست فقط خسته بوده پاهاشو باز کرده !

حرف Z همون حرف N هست فقط خوابیده
!

حرف @ هم همون
a هست فقط مقنعه سرش کرده !

وااااااااااااای چقدر باهوشم ^_^ 
 

من
نميدونم اين مامانا که وسايل خودشون رو يه جايي ميزارن,

بعد خودشونم يادشون ميره کجاس ...

چه جوريه که تو پيدا کردن وسايلي

که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قايم ميکنيم تبحر خاصي
دارن!!! 

 

روز
مبادا چه روزی است

دقیقا یک روز پس از خرج کردن پس اندازهای روز مبادا 

 


سه
چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین!

حالا برید تحقیق کنید این سه تا چیز چیه!

اینجوری هم نگام نکنید، من اگه خودم بلد بودم که الآن اینجا
نبودم!!!!!!!! 

 
 

 

یه روز هـم باید این سازنده ی جمله :

” گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی ”

رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش ، همه هــــم صبر کنن، ببینم
چه جوری میخاد حلـوا درست کنه ؛

بعد همون دیگُ بکنی تو چشـاش با این جمله ساختنش^_^ 

 

یکی
از بدی‌های هدفُن اینه که

همش فکر می‌کنی دور و ورت
داره یه اتفاقی میفته که تو ازش خبر نداری! 

 


!^_^!طبق آخرین آمار

آدم‌ها دو دسته هستند :

” دوستت دارم‌ها ” … و ” منم
همینطورها ” ! 

 

انقدرحال
میکنم بااینایی که مواظب وسایلاشون هستن


بعدمیان قایمشون کنن که خراب نشن،گمشون میکنن! :دی


من
فقط عاشق اینم


حرف قلبتو بدونم

الکی بگم جدا شیم

تو بزنی با دمپایی ابری خیس تو دهنم و سرمو بکوبی به آینه شیشه
هاش خورد شه تو صورتم و بگی زر نزن کصافط من دوست دارم و نمیتونم !

.

.

بعضیا هستن از سوسک میترسن اونوقت از قیافه بدون آرایش
خودشون نمیترسن !

.

.

ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺴﺘﻪ رفته کنار و ﺩﯾﮕﻪ ﺳﻮﮊﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﺑﻬﺶ گیر
ﺑﺪﯾﻢ ﺑﺨﻨﺪﯾﻢ !

ﻗﯿﻤﺖ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ !

ﻣﺮﻍ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﯾﻢ !

دلار هم خیله وقته بالا نرفته !

ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﺟﻨﺲ ﺭﻭ ﺻﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ
ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ﺑﻪ ﺟﻮوﻧﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻗﻮﺕ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﻮﻧﻪ !

.

.

یه چیز میگم امکان نداره دانشجو باشی و تایید نکنی :

صبح بخوابی

سر کلاس نری

دوستات بگن استاد نیومد

ای حال میده ، ای حال میده !

.

.

دزدگیر در ایران عبارت است از وسیله ای برای یافتن صاحب
خودرویی که بد جایی پارک کرده وگرنه همه ماشینهایی که دزدیده میشن دزدگیر دارن !!!

.

.

بالاتر از سرعت نور میدونی چیه ؟

سرعت جمع و جور کردن خونه در مواجهه با مهمان سرزده !

.

.

یه زمانی بود اگه تلویزیون کسی تلتکست داشت انگار بوگاتی
داشت !

رسما آدم حساب نمیکرد کسی رو …

.

.

رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام :

- امسال سال چیه ؟

- مار

- پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو !

.

.

من فقط عاشق اینم روی سیمِ برق بشینم

حواست به من نباشه دزدکی بهت ب.ر.ی.ن.م

کفتر سیاوش قمیشی



.

.

اوناییکه موقع خوشیاشون اینقد با هم خوبن که بقیه بهشون
حسادت میکنن موقع اختلافشون جوری میشن که بقیه خداشونو شکر میکنن !

.

.

وقتی بچه بودم یه بار یه تیکه از قالی خونمونو سوزوندم بعد
واسه اینکه مامانم نفهمه پماد سوختگی زدم تا خوب شه !

.

.

هیکل یارو شبیه نیمرخ چنگاله بعد هر موقع میپرسی کجا بودی میگه
باشگاه !

.

.

پسر نوح با بدان بنشست ، بلند شد.

دوباره بنشست ، بلند شد.

هی بنشست ، هی بلند شد تا سری آخر عضله چهارسر رونش گرفت
مجبور شد تا تهش بشینه !

.

.

یه ساعت پیش یه آلو خوردم هسته اش تو دهنمه حال ندارم برم
بندازم سطل آشغال ؛ کسی نمیدونه چقد طول میکشه با بزاق دهن تجزیه شه ؟

.

.

دقتی رو که دخترا موقع روبوسی دارن تا اینکه آرایششون خراب
نشه جراح مغز و اعصاب حین عمل نداره
!!!

ماچ آبدار که از صدتا فحش براشون بدتره !

.

.

یکی از شیرین ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که ناظم یا
معلم پرورشی سر زنگ ریاضی میومد در کلاس میگفت بچه های گروه سرود میتونن برن !

.

.


معلمی سر کلاس به بچه ها میگه انشا بنویسید با این موضوع :
“اگر مدیر عامل بودید چه می کردید ؟”

بعد میبینه همه تند و تند و با هیجان شروع کردن به نوشتن به
جز یک نفر که نشسته و داره از پنجره بیرونو تماشا می کنه !

معلم ازش میپرسه : چرا تو هیچی نمی نویسی ؟

بچه میگه : منتظرم تا منشی م بیاد !!!

.

.

ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﯾﻪ اس ام اس ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ : “ﺳﻼﻡ ، ﺷﻤﺎﺭﻩ
ﺍﺕ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﭘﺎﮎ ﺷﺪﻩ ﯾﻪ ﺗﮏ ﺑﺰﻥ ﺷﻤﺎﺭتو ﺳﯿﻮ ﮐﻨﻢ” ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺮﺍی ﻧﺼﻒ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﯼ ﺩﻓﺘﺮﭼﻪ
ﺗﻠﻔﻨﻢ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ … ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ۹۷ﺗﺎ ﻣﯿﺴﮑﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻢ !!! ﯾﻨﯽ ﺁﯼ ﮐﯽ ﯾﻮﯼ ﻣﻮﺯ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ …

.

.

اگه قرار باشه بین عشقت و یک میلیون دلار یکی رو انتخاب کنی
، اولین چیزی که با اون یک میلیون دلار میخری چیه ؟

.

.

من همیشه بچگیام دوس داشتم وقتی گریه میکردم بغلم کنن بگن هیش
مامی ایز هیر ، مامی لاوز یو …

اما خب متاسفانه اکثر مواقع میگفتن خفه خون بگیر لامصب !

.

.

ﯾﻪ ﻋﻤﺮﯼ ﺑﺎ ﻋﺰﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ولی ﺣﺎﻻ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺑﺎ
ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ !!!

.

.

امروز بعد مدتها دیدم گوشیم زنگ خورد ؛ پریدم که زود جواب
بدم دیدم سر زنگ دوم خاموش شد !

هرکاری میکنم روشن نمیشه ، فک کنم از هیجان زیاد خودشم دچار
حمله قلبی شده سکته کرده بیچاره


.

.

ﺩﯾﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۲ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﻮﺩ ﺟﻠﻮ تلویزیون ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ
ﺑﻮﺩﻡ ﺗﯽ ﻭﯼ ﻫﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﻮﺩ و ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﻭﻟﻮﻡ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻭ ﻭﻟﻮﻡ تلویزیون. ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ
ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﺸمﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﻢ و به ﺟﺎی ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﮔﻮشی رو ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﻢ ﺻﺪﺍﯼ تلویزیونﻭ ﺗﺎ ﺗﻪ
ﺑﺮﺩﻡ ﺑﺎﻻ یهو برقا ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ.

ﺩﯾﺪﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑه ﺘﺮﺗﯿﺐ ﺑﺎ ﻭﯾﻨﭽﺴﺘﺮ ﻭ ﺷﻠﻨﮓ ﻭ ﮐﻔﮕﯿﺮ ﺑﺎﻻ
ﺳﺮﻡ وﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ.

ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ که ﻫﯿﭽﯽ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﻔﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ !!!

.

.

یعنی این نوشابه کوچولوها بی خانواده محسوب میشن ؟

آخییییییییییییی

.

.

همین روزاس که روی مودما عکس مثانه یه آدم سالم رو بزارن
کنار عکس مثانه یه معتاد به اینترنت مقایسه کنن و به ملت هشدار بدن !

.

.

میگن آرامش یعنی هروقت قهر کنی مطمئن باشی کسی جاتو نمی گیره …

ما که تا یه عشوه اومدیم طرف عروسی کرد رفت !
والاااااااااااااااااااااا

.

.

شما یادتون نمیاد هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم
میگفتیم آینه آینه ؛ حالا اگه جرات داری به بچه های امروزی فحش بده ، یه چیزی بهت
میگه که باید معنیشو از بابات بپرسی

تعداد بازدید از این مطلب: 295
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : شنبه 19 / 6 / 1392
نظرات


اگه نمیزاری بوست کنم



اگه نمیزاری نازت کنم



اگه نمیزاری بغلت کنم



حداقل بزار جیگرتو بخورم که



آخه من جیگر گوسفند خیلی دوست دارم

.

.

.

اگر بگم برات میمیرم



نفسم به نفست بنده



اگه بگم دوست دارم



بی تو داغ می کنم



واسم پفک می خری ؟ 
تابلوی بین راهی؛



قـــــم:
بـا وضــو وارد شــویــد.



قزوین:
بـا رکـوع وارد شــویــد.



رشت:
از غیـرت خـود بکاهید.



آبادان:
پــاریــس 5 کیـلومــتـر.



تبـــریز:
پایان تمام محدودیتها. 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 148
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : شنبه 19 / 6 / 1392
نظرات

 

1- به نظر شما ، آقايان از همسرشان مي ترسند ؟!

 

الف ) چون خانوم ها ناخن بلند دارند ولي آقايان ندارند !

ب ) چون خانوم ها کفش پاشنه ?? سانتي دارند ولي آقايان ندارند !

ج ) چون خانوم ها جيغ دلخراش دارند ولي آقايان ندارند !

د ) چون خانوم ها اگر با استفاده از مهمات فوق هم زورشان به شوهرشان نرسد ، فقط کافيست سرشان را از پنجره بيرون کنند و از مردم کمک بخواهند تا ظرف ايکي ثانيه ، 15 مرد قلچماق به طرف شوهرشان حمله ور شوند ، ولي آقايان اگر بميرند هم کسي به دادشان نمي رسد !

 

2- چرا آقايان زمانيکه با همسر خود قصد ورود و يا خروج از دري را دارند ، مي گويند خانوم ها مقدمند و اجازه مي دهند که اول همسرشان از در عبور کند ؟!

الف ) چون حدس مي زنند که پشت در ، يک دره اي ، خندقي ، گودالي ، چيزي باشد !

ب ) چون احتمال مي دهند که از لب پنجره بالاي در ، يک گلدان سنگي در حال سقوط باشد !

ج ) چون گمان مي کنند که پشت در ، يک حيوان درنده و گرسنه باشد !

د ) چون مي ترسند که اگر آنها زودتر بروند خانومشان در را پشت سر آنها ببندد و ديگر هم باز نکند !

 

3 - شما فکر مي کنيد که اگر روزي همسر مردي از طبقه شصتم ساختماني سقوط کند و در طبقه پنجاه و هشتم با دست ، ميله اي که از ديوار ساختمان بيرون آمده را بگيرد و در هوا معلق بماند ، اين مرد براي نجات همسرش چه اقدامي انجام خواهد داد ؟!

الف ) سريعا با استفاده از اره برقي در صدد جدا نمودن ميله از ساختمان بر مي آيد !

ب ) يک عدد سوسک و يا موش را بر روي دست همسرش مي گذارد !

ج ) يک طناب پوسيده را براي بالا کشيدن همسرش به طرف او مي اندازد !

د ) با به خطر انداختن جان خودش ، هر طور که شده همسرش را نجات مي دهد و سپس اينبار طوري او را هل مي دهد که ديگر به هيچ عنوان نتواند دستش را به جايي بند کند !

 

 

4 – چرا معمولا در تصادفات رانندگي ، ميزان صدمه اي که به خانوم ها وارد مي شود بيشتر از آقاياني است که مشغول رانندگي مي باشند ؟

الف ) چون ? دقيقه قبل از وقوع سانحه ، آقا خودش را از خودرو به بيرون پرت کرده است !

ب ) چون قبل از وقوع سانحه ، کمربند ايمني خانوم دستکاري شده بوده تاعمل نکند !

ج ) چون در اينگونه تصادفات ، راننده حتي الامکان سعي کرده که خودرو اش از سمت راست با خودروي روبرويي برخورد کند !

د ) چون بعد از سانحه مشخص شده که علت تشديد جراحات وارده به خانوم ، مواد محترقه اي بوده که به دلايل نامعلوم توسط فردي ناشناس درزير صندلي او تعبيه شده بوده تا با کوچکترين ضربه اي منفجر شود !

تعداد بازدید از این مطلب: 252
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : شنبه 19 / 6 / 1392
نظرات

تو خیابون خیلی با احترام از یه دختر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید(وای پسر چی حالی میده)


پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه دختر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق

توی اتوبان جلوی ماشین یه دختر خانوم با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید

توی جمع دخترای فامیل وقتی همشون دارن یه سریال می ببینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید

توی یه رستوران که چند تا دختر هم نشستن سوپ رو با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید

توی یه بوتیک که فروشندش دختره وادارش کنید صد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید خوشتون نیومد و برید

توی جشن تولد یکی از دخترا فامیل تا اومد شمع ها را فوت کنه همه رو خاموش کنید

اگه یه دختر یه جا یه جک تعریف کرد بلافاصه بگید چقدر قدیمی بود

اشتباهات لغوی دخترارو موقع صحبت کردن تکرار کنید و بخندید

تو یه جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه دخترا شاخ بذارید

عید نوروز تمام پسته ها و فندق های سر بسته را بذاریید توی ظرف دختر مورد نظرتون

روزهای بارونی تا یه دختر دیدید و یه چاله پر آب و شما با ماشین بودید یه لحظه درنگ نکنید

اگه کلاس موسیقی می روید قبل از اجرای دختر خانوم مورد نظر پیچ های کوک گیتارش رو به چند جهت بچرخونید

تو دانشگاه از دختر مورد نظر یه جزو 1000 صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردید بهش بر گردونید

چاق بودن و بی ریخت بودن دختر مورد نظر رو دم به ساعت به اطلاعش برسونید

به دختری که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده

شیشه نوشابه دختر مورد نظر رو حسابی تکون بدید و بذارید خودش درش رو باز کنه

زمستون وقتی همه جا یخ زده با دیدن زمین خوردن یه دختر با صدای بلند بزنید زیر خنده

از یه دختر ساعت بپرسید بعد از جواب دادن به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه

توی ساندویچی موقعی که چند تا دختر نشستن طوری که اونا هم بشنوند از حال بهم خوردن و گلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتید تعریف کنید

توی یه جمع که چند تا دختر نشستن در گوشی صحبت کنید و بلند بلند بخندید

توی خیابون به یه قسمت از لباس یه دختر خیره بشید و بزنید زیر خنده (نمی دونید دختره چه حالی میشه)

تعداد بازدید از این مطلب: 359
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : شنبه 19 / 6 / 1392
نظرات

1. یک رئیس جمهور خانم کدام جمهوری زیر را ترجیح می دهد؟

الف - جمهوری کمونیستی ب - جمهوری فمینیستی ج - هر جمهوری که کلاسش بیشتر باشه د - جمهوری کیلو چنده ! شوهر منیژه، سالی دوبار منیژه رو می بره دوبی اون وقت من ! صب تا شب باید بشینم کنج این خونه مملکت رو اداره کنم!!

2. نام نخست وزیر فقید پاکستان که چند وقت پیش به قتل رسید. .........بوتو

الف - بی نظیر بوتو ب - کم نظیر بوتو ج - یه دختر دارم تا نداره بوتو د - بابا همه جا ریخته !! بوتو
3. کدام گزینه زیر را مسبب اصلی ترور خانم بوتو می دانید؟!! الف - گزینه ب ب - گزینه جیم ج - گزینه دال د - علی دایی!!

4. موفق ترین زن در عرصه سیاست را چه کسی می دانید؟

الف - آنجلا مرکل ب - کاندولیزا رایس ج - مارگارت تاچر د - یانگوم راهنمایی: گزینه های الف و ب و ج درست نمی باشد.

5. فمنیست چیست؟

الف - کلاً چیز خوبی است ب - کلاً چیز خوبی نیست ج - توهم است د - یه چیز تو مایه های زن ذلیلی است !! و - همون چیزیه که بعضی از عناصر بچه قرتی اسمش رو می ذارن عشق! ه - نام نوعی درخت گلابی است که در جنگل های آمازون رشد می کند.
6. نام دبیر سازمان سیاسی اجتماعی آزادی زن(مجمع وطن فروشان ایران). پروین .... الف - پروین کابلی ب - پروین لوس آنجلسی ج - پروین مزار شریفی د - پروین همه جای جهان سرای من است!
7. روزنامه نگار و خبرنگار زن ایرانی که یکی از ۳۰ زنی بود که با اعتراض مدنی جلوی در غربی ورزشگاه آزادی، در اواخر نیمه اول، توانست مسابقه ایران - بحرین در چارچوب رقابت های مقدماتی جام جهانی 2006 را را از نزدیک ببینند. الف - به دلیل طولانی شدن سوال از ارائه گزینه الف معذوریم! ب - پرستو دو کوهکی ج - کفتر چاهی دو کوهکی د - عقاب تیز پرواز دو کوهکی و - پیلا پیلا دو کوهکی ه - خب مگه مجبورین برین آزادی! پاشین برین نیوکمپ بدون این که علاف شین کل بازی رو ببینین! تازه اونم بازی بارسلونو نه ایران بحرینو !
8. زن ایرانی که سومین زن مسلمان است که جایزه صلح نوبل را برده است.(کلا باش حال نمی کنم زنیکه عنتر!) الف - شیرین عبادی ب - ترش عبادی ج - تلخ عبادی د - گزینه الف و ب و - همه موارد فوق صحیح است ه - نخیر هیچ کدوم صحیح نیست. ی - کلیه گزینه های فوق با هم درگیرند!
9. نام دیگر گاز های بی اثر مثل هلیم و نئون؟ گازهای ... ( سوال سیاسیو باش !!) الف - سر به زیر ب - نجیب ج - با وقار د - کلاً بچه خوبیه!
10. به دلیل بی ربط بودن سوال فوق این سوال پلمپ می گردد !! الف - ..... ب - ........ ج - ......... د - علی دایی!
11. سن قانونی زنان برای کاندیدا شدن برای انتخابات ریاست جمهوری؟ الف - 30 سال ب - 35 سال ج - 40 سال د - از آن جایی که سن خانم ها از 25 بالاتر نمی رود . خانم ها نمی توانند اصلاً کاندیدا شوند.

داوطلبان عزیز وقت پاسخگویی به سوالات به پایان رسیده است! لطفاً با زبان خوش پاسخنامه های خود را بالا بگیرید. ضمناً نتیجه آزمون از نیم ساعت پیش بر روی سایت سازمان سنجش قرار گرفته است!! داوطلبان عزیز می توانند با مراجعه به سایت از رد صلاحیت شدن خود مطمئن گردند.

تعداد بازدید از این مطلب: 182
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : شنبه 19 / 6 / 1392
نظرات

پسرها:

۱- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک. ۲- کارت رو داخل دستگاه میذارن. ۳- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن. ۴- پول و کارت رو میگیرن و میرن.

دخترها:

۱- با ماشین میرن دم بانک. ۲- در آینه آرایششون رو چک میکنن. ۳- به خودشون عطر میزنن. ۴- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن. ۵- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن. ۶- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن. ۷- بلاخره ماشین رو پارک میکنن. ۸- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن. ۹- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه. ۱۰- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون. ۱۱- دنبال کارت عابربانکشون میگردن. ۱۲- کارت رو وارد دستگاه میکنن. ۱۳- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن. ۱۴- کد رمز رو وارد میکنن. ۱۵- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن. ۱۶- کنسل میکنن. ۱۷- دوباره کد رمز رو میزنن. ۱۸- کنسل میکنن. ۱۹- دوست پسرشون رو صدا میزنن که کد صحیح رو براشون وارد کنه. ۲۰- مبلغ درخواستی رو میزنن. ۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده. ۲۲- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن. ۲۳- دستگاه ارور (خطا) میده. ۲۴- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن. ۲۵- انگشتاشون رو برای شانس رو هم میذارن. ۲۶- پول رو میگیرن. ۲۷- برمیگردن به ماشین. ۲۸- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن. ۲۹- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن. ۳۰- استارت میزنن. ۳۱- پنجاه متر میرن جلو. ۳۲- ماشین رو نگه میدارن. ۳۳- دوباره برمیگردن جلوی بانک. ۳۴- از ماشین پیاده میشن. ۳۵- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمیذارن واسه آدم) ۳۶- سوار ماشین میشن. ۳۷- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده. ۳۸- آرایششون رو توی آینه چک میکنن. ۳۹- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن. ۴۰- میندازن توی خیابون اشتباه. ۴۱- برمیگردن. ۴۲- میندازن توی خیابون درست. ۴۳- پنج کیلومتر میرن جلو.

۴۴- ترمز دستی رو آزاد میکنن. (میگم چرا انقدر یواش میره)

 

تعداد بازدید از این مطلب: 212
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : ((((((عباس ))))))
تاریخ : شنبه 19 / 6 / 1392
نظرات

عجب دورانی شده !! مثل اینکه همه از دست این دخترا دل پری دارن . حتی خودشون هم و حالا قابل توجه پسرای عزیز میخوام روش های ضایع کردن دخترهارو بهتون آموزش بدم! البته بلا نسبت بعضی ها ٬ این موجودات خوش خط وخال ضایع خدایی هستن!
یکی از چیزهایی که شما پسر ها روزانه باهاش سروکار دارید اینه که با ماشین رفتین بیرون دارین خیابون ها رو متر می کنید که ناگهان چشمتون به یکی از همین موجود فضایی ها می خوره (دخترهای امروزی طوری آرایش می کنن که از مریخ آمدن!) طوری هم نگاهتون می کنن که با نگاهشون می گن! آقای محترم میشه من رو سوار کنید - مخم رو هم 4 راه بعدی بزنید - 2 تا کوچه اون ورتر بهم پیش نهاده دوستی بدین! شما پسر ها در این مواقع اگه می خواهید موجود فضایی رو ضایع کنید باید این روش رو پیاده کنید:
شما ماشین رو می زنید بقل که خانوم خانوما رو سوار کنید و اونم خدا خواسته با کله سوار ماشین میشه و شما هم مثل یک پسر جنتل من و با شخصیت به مسیره خودتون ادامه می دید و یک موزیک می گذارید احتمال زیاد به شما می گه چی آهنگ قشنگی! شما هم در جواب می گویید جدی؟ شما هم خوشتون میاد اونم برای اینکه دل شما رو یه نمور به دست باره میگه آره. شما هم در جواب میگین من اصلا خوشم نمی یاد و ضبط رو خاموش می کنید در مرحله اول اینجاست که میگن اونجای طرف داره می سوزه. حالا شما سر صحبت رو باز کنید اسم و شجره نامه طرف رو ازش بپرسید وقتی دیدین صحبت ها گل گرفت 4 راه بعدی دختر رو پیاده کنید کرایه ماشینم ازش بگیرید( طرف با این کار قهوه ای می شود )

این کار یکی از بهترین کارها برای ضایع کردن هستش. ولی اگه می خواهید همیشه دخترهارو ضایع کنید هرچی که اونها می گن شما مخالفش رو انجام بدین.

تعداد بازدید از این مطلب: 203
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


به وبلاگ من خوش اومدین صفا اوردین قدم رنجه فرمودین منت بر دلودیده ی ماگذاشتین


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود